بهشت و دوزخ، تجسم اعمال انسان و روایتی از معراج

خداوند در آیات بسیاری وقتی به حقیقت معاد اشاره م یکند، آن را تجسم اعمال و نیات آدمی معرفی م یکند. به این معنا که انسان هر آنچه را در دنیا انجام م یدهد دارای یک صورت ظاهری است که م یبیند و یک صورت باطنی که در اینجا برای بسیاری قابل مشاهده نیست، هر چند که برای برخی در خواب یا حالت منامی به تمثل درم یآید، ولی بیشتر مردم آن را تنها پس از مرگ و کشف الغطاء و کنار رفتن پرد هها)ق، آیه 22 ( م یبینند؛ البته همگان، صورت باطنی اعمال و نیات خود را، در آخرت که از قیامت انسان ونفخ صور دوم آغاز میشود، به شکل تجسمی خواهند داشت. در آخرت نخست با انسان بر پایه عدل الهی رفتار میشود و خوب و بد اعمال در ترازو و میزان عدل نهاده میشود تا بی آنکه کم و کاستی و ظلم و حیفی صورت گیرد، مثقال ذر ههای اعمال خوب و بد مشاهده و سنجیده شود. )زلزال؛ آیات ، 7 و 8( وقتی هر کسی همان اعمال و نیات خودش را دید و با میزان حق و عدل مورد سنجش قرار گرفت، پس پاداش اعمال خوب و بد خود را ب یکم و کاستی دریافت م یکند )صافات، آیه 29 ( که در اصطلاح قرآن از آن به «جزاء وفاقا » یاد شده است. )نباء، آیه 26 (...

خداوند در آیاتی از جمله 25 آ ل عمران، 28 و 30 یونس، 111 نحل و مانند آن از اینکه هر کسی نتیجه عمل خود را م یبیند و پاداش م یگیرد، سخن به میان م یآورد تا این گونه نشان دهد که با کسی بیرون از عدل برخورد نخواهد شد.البته براساس آموز ههای قرآنی، پاداش عمل همواره بر اساس عدالت خواهد بود؛ زیرا تشدید مجازات، ظلم خواهد بود که انجام نخواهد شد. اما تضعیف مجازات در قیامت با شفاعت انجام م یشود؛ ولی در دوزخ این امکان دیگر نیست که تضعیف مجازاتی صورت گیرد؛ اما نسبت به اعمال خوب و پاداش آن، پس از آن که به هر کسی میزان پاداش مشخص شد، در آن هنگام خداوند به فضل خویش عمل م یکند و پادا شهای مضاعف به انسان م یدهد. پس انسا نها هر آنچه که در دنیا انجام دادند، همان را در آخرت حاضر م یبینند و مشاهده م یکنند. )کهف49 ؛ تکویر12 تا 14 ( چرا که برای انسان چیزی جز سعی و تلاش او نیست که همان سعی را به شکل تجسمی خواهد یافت. )نجم39 و 40 (

از آنجایی که انسان در هنگام مرگ و پس از آن دارای چشم تیزبینی خواهد شد و پرد ههایی که بر چشم دل شیده شده برداشته م یشود، همان اعمال و نیات را به شکل تمثل و تجسم خواهد دید و حقیقت اعمالش را مشاهده خواهد کرد. علامه طباطبایی در ذیل آیه 22 سوره ق میفرماید که اگر چشم دل ما باز بود و پرده غفلت بر آن نم یآویختیم در همین دنیا آن باطل و حقیقت را مشاهده م یکردیم، ولی چون این گونه نیستیم، حقیقت اعمال خود را نم یبینیم. )المیزان، ج 18 ، ص 350 (در بسیاری از آیات قرآنی که به آخرت اشاره دارد، به مساله رویت اعمال نیز توجه میدهد و با آوردن واژه رویت و مشتقات آن بر مشاهده و دیدن اعمال تاکید میشود که خود بیانگر تجسم یافتن اعمال انسان در قیامت و آخرت است. پس انسا نها اعمال خوب و بد خویش را به شکل جسم مشاهده م یکنند )زلزال 6 تا 8( و آنها را حاضر م یبینند. )کهف49 (

از نظر قرآن دوزخ همان اعمال آدمی است. )عنکبوت، 55 ، طور، 11تا 16 ( البته هر عمل و نیتی آثاری دارد، مثلا بخ لورزی بخیلان، به صورت طوقی از آتش، بر گردن آنان در قیامت تجسم پیدا م یکند )آل عمران 180 ( و تصرف ظالمانه در مال یتیم، به شکل آت شخواری در قیامت تجسم م یشود )نساء، 10 ( و طلاها و نقر ههای گداخته شده در دوزخ، تجسم همان گنجینه شدن آنها در دنیا از ناحیه زراندوزان است. )توبه، 35 ( همچنین کسانی که حقایق را نهان و آموز ههای وحیانی را کتمان م یکنند تا به گوش دیگران نرسد و از این راه درآمدی داشته و پولی به دست آورند، این درآمد دی نفروشی در آخرت به شکل آتشی خاص در میآید که در درون شک مهایشان شعله م یکشد. )بقره، 174 (

عذا بهای آخرت مبتنی بر نوع رفتار و اعمال انسانی در دنیا شکل میگیرد. از این رو در هفت دوزخ، انواع عذابها با اشکال گوناگون خواهد بود که بدترین بهشت را خود انسان می سازد. طبقات دوزخ همان طبقه اسفل و پست دوزخ است)نساء، آیه 145 ( که در آنجا خود انسا نها به عنوان سوخت دوزخ عمل م یکنند و آتش دوزخ را فراهم میآورند. )بقره، 24 ، تحریم، 6( تفاوت درکات دوزخ بسته به سقوط انسان از مقام قرب نسبت به خدا و میزان و درجه اعمال زشت و بد اوست. هرچه انسان پس تتر و بدتر شود و اعمال زش تتر و بدتری داشته باشد، عذا بهای او سخ تتر خواهد بود که همان نیز نتیجه و تجسم اعمال اوست. پس هر یک از عذا بهای الهی در آخرت تجسم عملی از اعمال آدمی است. از جمله این عذا بها میتوان به گرزهای آتشین، آب جوشان، آب چرکین، گوش تهای آویزان بر تن، خونابه، آتش درونی و مانند آن، اشاره کرد. البته منظور از اعمال ، کردارهایی است که انسان با اعضاء و جوارح خود انجام م یدهد و در این راستا سخن گفتن و کلماتی که بر زبان جاری م یشود جزو اعمال محسوب میشود و لذا توصیه اکیدا شده که انسان باید مراقب رفتارهای همه جوارح خود از جمله زبان باشد.

از آن جایی که عذا بهای الهی در آخرت با همه تنوعی که دارد، نسبت به پادا شهای اهل بهشت و بهشتیان اندک است، باید گفت بخشی از آن هم از نظر جنس و کمیت و هم از نظر کیفیت از فضل الهی خواهد بود؛ چرا که افزودن بر اعمال خیر عین عدالت احسانی است هر چند که اگر ندهد کسی پاداش دهنده را به سبب عدالت و جزاء وفاق سرزنش نم یکند، ولی از آنجایی که همه هستی از جمله هستی مردمان از مقام رحمت الهی سرچشمه گرفته است، نسبت به مؤمنان از رحمت رحیمی خویش بیش از آنچه لایق و شایسته آنان است برخورد کرده و بر نعم تهای بهشتیان م یافزاید و چیزهایی را نصیب آنان م یکند که مشابه آن در جهان مادی نیست بلکه به ذهن کسی خطور هم نم یکند. )بقره، آیه 25 و آیات دیگر(

بهشت، بیابانی خالی

به هر حال، بهشت و دوزخ همان اعمال آدمی است. پس این انسان است که دوزخ و آتش آن را میسازد و انواع کیفرهای سخت اخروی را ایجاد میکند. به یک معنا انسان، خالق دوزخ و آتش و عذابهای متنوع آن است. همچنین انسان خود ساز های را به عنوان بهشت میسازد و بهشت خود را به انواع و اقسام نعمتهای اخروی میآراید؛ چرا که دنیا کشتزار آخرت است. انسان در اینجا هرچه بکارد در آخرت همان را درو میکند. از پیامبر)ص( نقل است که فرمود: «الجنه قیعان و ان غراسها لااله الاالله؛ بهشت بیابانی خالی است و نهالهائی که در آن کاشته میشود لااله الاالله است. »)بحارالانوار، چاپ آخوندی، ج 7، ص 229 (

قیعان )به کسر قاف و سکون یاء جمع کلمه قاع( به معنای بیابان مسطح و خالی است. خداوند در آیه 106 طه درباره صحنه قیامت از واژگانی چون «قاعا صفصفا » سخن به میان آورده است. قاع، بیابان هموار و صفصف نیز بیابان صاف، برهنه، عریان، بی گیاه و خالی را گویند. )مجمع البیان، ذیل آیه( این یک بی بیابانی است که در آن فراز و نشیب و پستی و بلندی هم نخواهی دید. )همان، آیه 107 (

علامه طباطبایی نیز ذیل آیات مینویسد: کلمه «قاع » به معنای زمین صاف و تخت است، و کلمه «صفصف » نیز به معنای زمین تختی است که لیز و صاف باشد و معنای جمله این است که پس از خرد کردن کوهها و پاشیدن ذرات آن، زمین را تخت و هموار میکند، بطوری که هیچ چیز روی آن دیده نمیشود. پس وقتی پیامبر)ص( بهشت را قیعان معرفی میکند، به این معناست که زمینی هموار و صاف است. این صافی و همواری به سبب آن است که نه تپه و درختی است و نه ساختمان و چیز دیگری که مانع از دیدن دور دستها شود. یعنی بهشت لخت و خالی است و این انسان است که با اعمال خود بهشت را میسازد و در آن خانه و قصر ایجاد میکند و حوری و نهرهای آب و عسل و شراب و مانند آن خلق میکند؛ چرا که بهشت، ساز های انسانی است هر چند که خداوند به فضل خود بر کمیت و کیفیت و گاه بر تنوع آن میافزاید، ولی اصل زیرساخ تهای بهشت را خود انسان میسازد.

پیامبر اکرم)ص( در تبیین این مسئله در روایتی دیگر که از جمله روایات معراجی آن حضرت)ص( میفرماید: آن هنگامی که مرا در آسمان معراج دادند من داخل بهشت شدم، دیدم در آنجا زمینهای بسیاری را که سفید و روشن افتاده و هیچ چیز در آنها نیست. در بهشت فرشتگانی را دیدم که با خشتهایی از طلا و نقره قصری میساختند. آنها گاهی دست از کار میکشیدند و بعد از مدتی دوباره شروع به ساختن میکردند. از آنان پرسیدم: چرا ناگهان دست از کار میکشید، گفتند: وقتی مصالح ساختمانی ما تمام میشود، دیگر نمیتوانیم کار کنیم. پس منتظر میشویم تا دوباره برای ما مصالحی بفرستند. پرسیدم: مصالح کار شما چیست؟ گفتند: هنگامی که مؤمنی در دنیا میگوید: سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر، این کلمات او در این جهان تبدیل به خشتهای طلا و نقره میشود و ما برای او با این خش تها قصر میسازیم و هرگاه گفتن این کلمات را قطع کند، مصالح ما نیز تمام میشود. )وسایل شیعه، ج 7، ص 188 ؛ تفسیر عل یبن ابراهیم قمی، چاپ سنگی، 1313 ، ص 20 (همچنین از آن حضرت روایت معراجی دیگر نقل شده که فرمودند: من در شب معراج در حال معراج به جماعتی برخورد کردم که در جلوی آنها سفره هایی از گوشتهای پاکیزه و طیب و سفره هایی از گوشتهای خبیث بود و آنها گوشتهای طیب را رها کرده و از گوش تهای خبیث میخوردند.

از جبرئیل سؤال کردم: اینها چه کسانی هستند؟

جبرئیل گفت: جماعتی از امت تو هستند که غذای حلال را رها کرده و از غذای حرام میخورند. رسول خدا فرمود: از آنجا عبور کردم به جماعتی برخورد کردم که لبهای کلفتی مانند لبهای شتر داشتند و گوشتهای بدنهای خود را قیچی کرده و در دهانهایشان قرار میدادند. من گفتم: اینان چه دسته ای هستند، ای جبرئیل؟ جبرائیل گفت: افرادی که پیوسته درصدد عیبجویی از مردم برآمده و با زبان و اشاره به عیب ظاهر و باطن مردم میپردازند. رسول خدا فرمود: از آنجا عبور کردم به گروهی که صورتها و سرهای آنان با سنگ کوبیده میشد. گفتم: ای جبرئیل! این گروه چه کسانند؟ گفت: افرادی که نماز عشاء را ترک میکنند.

سپس گذشتیم از آنجا تا رسیدیم به جماعتی که آتش در دهانهای آنها فرو میرفت و از دُبرُهای آنان خارج میشد؛ پس گفتم: ای جبرئیل: اینان کیانند؟ گفت: اینان افرادی هستند که اموال یتیمان را از روی ظلم و ستم میخورند، اینان در حقیقت در شکمهای خود آتش میخورند و به زودی در آتش جهنم سوخته خواهند شد. از آنجا عبور کرده و رسیدیم به اقوامی که از بزرگی شکم هرچه میخواستند از زمین برخیزند نمیتوانستند. گفتم: ای جبرئیل! اینان چه دست های هستند؟

جبرئیل گفت: اینها کسانی هستند که ربا میخورند و نمیتوانند از جای خود برخیزند مگر مانند برخاستن کسی که شیطان زده شده و عقل خود را به کلی از دست داده است؛ اینها در راه و روش آل فرعونند و هر صبحگاه و شبانگاه بر آتش عرضه میشوند و پیوسته درخواست میکنند که ای پروردگار ما! ساعت قیامت چه موقع میرسد و دیگر نمیدانند که آن ساعت، تلختر و دهشتناکتر است. از آن محل عبور کردیم به زنانی که به پستانهای خود آویخته شده بودند، برخوردیم.

پرسیدم: ای جبرئیل! اینان چه گروهی از زنانند؟ جبرئیل گفت:اینان زنانی هستند که اموالی را که از شوهرهایشان باقی مانده و متعلق به فرزندان آن شوهران است به فرزندان غیر آن شوهرها میدهند و درحقیقت ارثیه یتیمهای آنها را صرف غیر آنها مینمایند. )تفسیر علی بن ابراهیم چاپ سنگی سال 1313 ، ص 370 ( به هر حال، انسان خود بهشت و دوزخ آفرین است و همه مصالح آخرتی آن زندگی ابدی را، خودش در دنیا با اعمال و نیات خود فراهم می آورد. درحقیقت انسان خود را برای ابدیتی آماده میکند که مرگ در آن به فرمان الهی، مرده است، پس عقل و شرع حکم میکند که انسان، زیرک و زرنگ باشد و از این عمر محدود، نهایت بهره برداری را برای ساختن بهشت ابدی خود به عمل آورد.به قول آیت الله جوادی آملی: «مائیم و ابدیت ما و تمام عمر ما در برابر ابدیت، مانند یک لحظه است »، پس لازم است تا فرصت از دست نرفته با اعمال صالح، بهشتی را برای خود بسازیم که قرار است تا ابد در آن زندگی کنیم.