خلقت بهشت و دوزخ
جامعه اسلامی مبتنی بر چیزی است که از آن به سبک زندگی قرآنی یاد می شود و معصومان(ع) کوشیده اند تا به عنوان اسوه های حسنه برای زندگی بشر آن را عرضه بکنند و قابلیت تطبیق آموزه های نظری قرآن را در صحنه زندگی فردی و اجتماعی نشان دهند. آموزه های قرآنی گاه با تبیین موضوع و آثار و پیامدهای مثبت و منفی آن در دنیا و آخرت و گاه دیگر با بیان زندگی برتر در آخرت و ویژگی های مومنان در دنیا و آخرت و گاه با امر و نهی و بیات فلسفه احکام و علل و اهداف این امر و نهی بر آن است تا مردم با معرفت و انگیزه علمی و علاقه قلبی، این سبک را اختیار کنند و آن را به عنوان بهترین و برترین سبک زندگی بشناسند. با نگاهی به این آموزه های قرآنی، این معنا به دست می آید که حتی اگر انسانی بخواهد زندگی مادی دنیوی خویش را در بهترین شکل داشته باشد و از مواهب دنیوی و مادی بهره مند شود، سبک زندگی اسلامی همان مطلوب هر انسان و جامعه ای است...اباصلت هروی نقل کرده است: از امام رضا(ع) سؤال کردم: یا ابن رسول الله! بفرمایید که؛ آیا بهشت و دوزخ، در حال حاضر آفریده شده و موجودند؟ امام رضا(ع) قاطعانه فرمودند:البته که موجودند. هنگامی که رسول خدا(ص) به معراج برده شدند، وارد بهشت شده و دوزخ را نیز دیدند! کسی که آفرینش بهشت و دوزخ را انکار نماید، رسول خدا(ص) و ما را دروغ گو خوانده و از ولایت ما بهره ای نداشته و در آتش دوزخ جاودانه خواهد بود. خداوند فرمود: هذه جهنم التی یکذب بهاالمجرمون، یطوفون بینها و بین حمیم این همان دوزخی است که مجرمان، آن را تکذیب میکنند، در حالیکه (هم اکنون) بین آن و آب جوشان می چرخند. (الرحمن43 عیون اخبارالرضا ج1 ص115
ویژگیهای بهشت در قرآن
قرآن کریم در مقام ترسیم چهره و ویژگی های بهشت و بهشتیان آیات فراوانی را اختصاص داده است؛ مانند:
1 ـ باغ های طرب انگیز که زیر درختان آن نهرها جاری است. این بیان حدود 70 بار در قرآن آمده است.
2 ـ درختان و سایه های آن مانند میوه هایش همیشگی است: " و مأکولاتش همیشگى و سایه آن برقرار است
3 ـ فرشتگان بر بهشتیان وارد می شوند و سلام و تحیت می گویند. 4 ـ لباس های آنان از حریر و پرنیان است.
5 ـ بر تخت ها تکیه زده، نه آفتاب سوزان می بینند و نه سرما.
6 ـ سایه درختان بهشتی بر سر بهشتیان و میوه هایش در دسترس آنان است.
7 ـ ساقیان زیبارو و حوریان با جام های سیمین و بلورین بر آنان دور می زنند.
8 ـ شراب هایی می نوشند که طبعش چون زنجبیل و عطرآگین است. 9 ـ چشمه ی سلسبیل در آن جاست.
10 ـ جهانی است بزرگ و کشوری است پرنعمت. 11 ـ لباسشان از استبرق و دست بندهایشان نقره فام است.
12 ـ ساقی شرابشان پروردگار، و شرابشان طاهر و پاک است.
13 ـ در رخسارشان شادمانی نعمت های بهشتی پدیدار است. 14ـ شرابشان ناب و سر به مهر و دست نخورده است.
15 ـ ترکیب طبع آن شراب این که به مشک مهر کرده اند و از عالم بالا است: "ومزاجه من تسنیم". و ترکیب طبع آن شراب ناب از (چشمه اى از) عالم بالاست. تذکر: برخی از چشمه های بهشتی خالص و ناب است، مانند چشمه تسنیم و برخی از چشمه ها مزیجی و امتزاجی از تسنیم دارد مانند چشمه ی رحیق.
16 ـ آب های بهشت هیچ گاه گندیده نمی شود و طعمش تغییر نمی کند.» (محمد / 15) صفت بهشتى که پرهیزکاران بدان وعده شده اند (این چنین است که) در آن نهرهایى است از آبى که طعم و بویش برنگشته، و نهرهایى از شیر که طعمش تغییر نکرده، و نهرهایى از شراب که سراپا لذت است براى نوشندگان، و نهرهایى از عسل تصفیه شده، و براى آنها در آنجا از هر گونه میوه هست و نیز آمرزشى از جانب پروردگارشان (آیا اینان) مانند کسانى اند که در آتش جاودانه اند و آبى جوشان به آنها خورانده مى شود که روده هایشان را پاره پاره مى کند. از این آیه به خوبى مى توان دریافت که موجودات بهشتى از گزند تغیر، فساد، عیب و نقص مصون اند. 17 ـ نهرهایی از شراب ناب که برای نوشندگان لذت بخش است و چشمه هایی از شیر که طعمش تغییر نیابد و چشمه هایی از عسل مصفا در آن جاست. 18 ـ جایگاه امن، امان و سلامتی است.
19 ـ در آن جا برای بهشتیان از همه ی میوه ها به اضافه لطف و بخشش پروردگارشان هست. و آنچه که انسان بخواهد و چشم ها را به شوق و لذت اندازد مهیاست و انسان در آن جاوید باشد.". و در آنجا هر چه نفوس را بر آن میل و اشتهاست و چشمها را شوق و لذت، مهیا باشد و شما مؤمنان در آن بهشت جاویدان متنعم خواهید بود.
20- بهشت جاى گاهى ابدى است که هیچ گونه فساد و تباهى در آن راه ندارد(رعد / 35) وصف بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده این است که از زیر (ساختمان ها و درختان) آن همواره نهرها در جریان است میوه و خوراکى و روزى فراوان آن دائمى و سایه اش همیشگى است. این سرانجام کسانى است که تقوا ورزیده اند، و سرانجام کافران هم آتش است. پس هم بهشت مصون از زوال و نابودى است و هم اهل آن.چنانکه درسوره فرقان میفرماید: قل اذلک خیر ام جنة الخلد التى وعد المتقون(فرقان/15). در جمله (ام جنة الخلد) اضافه جنت به خلد که به معناى جاودان است براى این است که دلالت کند بر اینکه بهشت مزبور فى نفسه و به خودى خود جاودانه و فنا ناپذیر است، همچنان که کلمه (خالدین) در آیه بعدى، براى این آمده که دلالت کند بر اینکه اهل این بهشت در آن جاودانند، و فنا به ایشان راه ندارد.
21- بهشتیان هر چه بخواهند دارا میشوند «لهم فیهاما یشاون خالدین» یعنى متقین در بهشت از ناحیه خدا و تملیک او مالک و دارنده چنین چیزى هستند، که هر چه را بخواهند دارا شوند، و البته معلوم است که خواست ایشان جز به چیزى که دوست دارند تعلق نمى گیرد. به خلاف اهل آتش که به حکم آیه (و حیل بینهم و بین مایشتهون) میان آنان و آنچه دوست بدارند حائل و مانعى افکنده اند. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که متقین در آن روز و در بهشت دوست نمى دارند و نمى خواهند، مگر چیزى را که واقعا دوست داشتنى باشد، و آن چیزى که واقعا باید آن را دوست داشت همان چیزى است که خدا براى آنان دوست بدارد، و آن عبارت است از همان خیر و سعادتى که مستحق آن شده اند، و با آن به کمال مى رسند، و نه خود و نه دیگران از آن متضرر نمى گردند. زیرا به حکم این آیه اهل بهشت به چیزى راضى و علاقمند مى شوند که خدا نیز بدان راضى باشد، آرى، آنان نمى خواهند مگر آنچه را که مایه خوشنودى خداست، پس هیچ وقت اشتهاى معصیت و کار زشت و شنیع، و کار لغو نمى کنند، (لا یسمعون فیها لغوا و لا کذابا) و نیز هرگز از چیزى که مایه ناراحتى دیگران است خوششان نمى آید، و نیز هرگز نمى خواهند که عذاب از اهل جهنم (که خدا عذاب آنان را خواسته ) برداشته شود، و هرگز آرزو نمى کنند که مقام بالاتر از خود را داشته باشند، چون آنچه که خود دارند خدا برایشان پسندیده، و آنان بدان راضیند، و آنچه خدا دوست مى دارد دوست مى دارند. بنابراین: خواسته هاى اهل بهشت، همچون خواسته هاى خداوند در چهارچوب حکمت است. یعنى همان گونه که «یفعل ما یشاء» از طرف خداوند در قالب کار حکیمانه است. «لهم فیها ما یشاؤن» نیز از سوى مؤمنان در قالب تقاضاى حکیمانه است و چنین نیست که مؤمنان بخواهند اهل دوزخ رها شوند، یا درخواست کنند که به درجات انبیا راه یابند، زیرا این گونه تقاضاها حکیمانه نیست.
22ـ مؤمنان پس از عبور از صراط و مواقف دیگر به سوى بهشتى سوق داده مى شوند که درهاى آن باز و گشوده است. (زمر / 73). در راه رسیدن به بهشت، ملائکه بهشتیان را همراهى مى کنند و نورى که مؤمنان در دنیا به واسطه ایمان و عمل صالح بدان منور شده اند راه آنان را روشن مى کند.»(حدید / 12). اما قبل از ورود به بهشت هرناپاکى از هستى آنان به عذاب موقت یا مغفرت و شفاعت زدوده مى شود. زیرا بهشت سراسر طهارت و پاکیزگى است و هیچ گونه پلیدى را بر نمى تابد. گفتنی است قرآن در اوصاف بهشت و همچنین در ویژگی های جهنم، به بیان آن دسته از مطالبی که برای همگان قابل ادراک است پرداخته، با بیان نمونه هایی که در این جهان وجود دارد مطلب را نزدیک ساخته است وگرنه، چنان که مکرر اشاره شد، نظام آخرت با نظام دنیایی تفاوت اساسی دارد و واژه دنیایی توان تفسیر کنه آن را ندارد؛ آن سان که جنین در رحم مادر توان درک واقعیت های خارج از رحم را ندارد. از این رو قرآن در موارد زیاد به مثال و نمونه اکتفا کرده، می فرماید:داستان بهشتى که به متقیان وعده دادند این است که در آن باغ بهشت نهرهایى از آب زلال دگرگون ناشدنى است. وگرنه نعمت هایی فراهم آورده است که از دست رس فهم و ادراک بشر خارج و خرد را توان تعقل آنها نیست، بلکه هیچ کس بر آنها آگاه نیست: "فلا تعلم نفس ما أخفی لهم من قرة أعین جزاء بما کانوا یعملون"؛ هیچ کس نمی داند که پاداش نیکوکاریش چه نعمت ها و لذت های روشنی بخش دل و دیده است و در عالم غیب برای او چه ذخیره شده است. با این که می دانیم قرآن مقام و مرتبه رضا و خشنودی خداوند را نسبت به بسیاری از مقام ها برتر به شمار آورده است: "و رضوان من الله أکبر ذلک هو الفوز العظیم". و برتر و بزرگتر از هر نعمت، مقام رضا و خشنودى خداست و آن به حقیقت فیروزى بزرگ است بنابراین، نعمت ها و لذت های بی نهایت که روشنی بخش دل و دیده است به مراتب باید برتر از مقام رضا باشد.
اشاره 1 ـ مقام رضا نازل تر از مقام تسلیم محض است و کمال تسلیم برتر از کمال رضاست. البته در این گونه از مقام ها مجالی برای التذاد، توجه به لذت و مانند آن مطرح نیست، بلکه زمینه انقطاع از ماسوی الله و برتر از آن، یعنی کمال انقطاع فراهم است که از محدوده ی بحث کنونی بیرون است.
2 ـ همان طور که برای پرهیزکاران کامل مقام هایی است که اوج آن ها نامعلوم است، برای تبه کاران لدود، عنود و کنود درکاتی است که عمق حفره آنها معلوم نیست و کیفیت تعذب نفس پلید آنان در آن حفره معلوم نیست؛ چنان که ظاهر جمله ی "وبدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون"؛ و آنچه تصورش را نمی کردند، از جانب خدا برایشان آشکار گردید، از چنین مکان سحیقی خبر می دهد