جاودانگی در بهشت یا جهنم

در بسیاری از جاهای قرآن، ما با واژه‌های خالدین فیها (خالدین فیها ابدا و ... هدف از در بهشت ماندن بهشتیان و در جهنم ماندن دوزخیان چیست؟ اینکه ما مسلمانان‌، دنیا را به خاطر آخرت اهمیت آن ارج می‌نهیم واگر عبادتی در دنیا کنیم،‌ به خاطر امید وارد شدن به بهشت و یا ترس از وارد شدن به جهنم است، حال آخرت را برای چه می‌خواهیم؟ برای چه جاودانه باید بمانیم؟ آیا هدفمان حورالعین و باغ‌هایی است که رودهای روان زیر آن جاری است؟ آیا هدف فقط خوردن میوه‌هایی است که هسته و پوسته و زواید ندارند و چیدن آنها راحت است و داشتن درختی در بهشت که میوه‌هایش فصلی نباشد و همه میوه‌ها را هم در یک درخت موجود باشد؟ چون در قرآن، غذا نیامده، چرا که غذا برای رفع جوع و گرسنگی یا فربه شدن است ولی میوه برای تنوع!...

آیا هدف ما از بهشت، همین اهداف مادی است؟ آیا عقلانی‌تر نیست که ما این اهداف مادی نسیه را رها کنیم و اهداف مادی نقد را که در دنیا موجود است، برای خودمان فراهم کنیم؟ البته تعابیر (و رضوان من الله اکبر) نیز در قرآن آمده که باز سوال می‌شود که این رضوان الهی چگونه به دست می‌آ‌ید؟ آیا با صحبت‌های حضرات معصومین مثل امام هادی(ع) که برای بهشتیان صحبت می‌کنند فراهم می‌‌شود؟ حال آیا فقط با معرفت نسبت به خدای متعال این رضوان به دست می‌آید که در این صورت آیا عقلانی است به خاطر یک علم و یک امر فطری، دنیای نقد را رها کرده و در انتظار معرفت خدا بنشینیم؟ آیا اینکه در بهشت هیچ عبادتی نکنیم یا کاری انجام ندهیم، کسرشان بهشتیان نیست؟

آیا در تصورات خودمان بهشتی راحت و آسان فرض کرده‌ایم تا مردم را از این طریق جذب خود کنیم؟ اگر فلسفه آخرت و دلیل ماندگاری در بهشت و جهنم برای ما حل نشود، معلوم می‌شود جهان‌بینی‌ ما هم نسبت به هستی دچار نقص و نقض است! می‌خواهیم در بهشت چکار کنیم؟ آیا هدف خداوند از خلقت و آفرینش توسط اقلی از اقلیت مردم برآورده می‌شود؟ 

چون ما می‌گوییم، هدف فعلی،‌ عبادت است یعنی منظور در آیه و ما خلقت الجن والانس الالیعبدون بیان این مطلب نیست که هدف خدا از خلقت، عبادت است که در این صورت خدا قبل از خلقت، هدف داشته و به آن هدف نرسیده و برای تحقق آن تلاش می‌کرده است که حالا هم ممکن است به هدف برسد یا نرسد. که در این صورت خداوند محدود می‌‌شود، در حالی که خدا نامحدود است . بلکه آیه درصدد بیان این مطلب است که خود خلقت، یعنی خود فعل، هدفمند است و این کار برای هدفی صورت گرفته است. حال این تعداد بسیار قلیلی از مردم که خدا را (نه از روی ریا و سمعه و شرک) عبادت می‌کنند آیا هدف خلقت برآورده می‌شود و به خاطر این مدت زمان محدود باید پاداش نامحدود بگیرند؟ و نیز در مورد کافران نیز این سوال مطرح است که چرا به خاطر یک یا چند گناه محدود باید برای همیشه معذب باشند؟!

جواب‌ها:

1-از نظر فلسفی هدف انسان‌ به یک جایی ختم می‌شود و نمی‌شود برای هر هدفی پرسیده که چی بشود؟”! مثلا اگر هدف من رفع تشنگی است،‌ یکی می‌پرسد برای چی یا “که چی بشود؟”و ما هم جواب می‌دهیم مثلا برای حفظ جان حالا اگر دوباره بپرسد برای چی یعنی چرا می‌خواهی جانت را حفظ کنی؟ ممکن است بگوییم چون خودمان را دوست داریم و حفظ چیز گرانبها و دوست‌داشتنی، لازم است. اگر برای سومین بار کسی بپرسد، برای چی جانت را دوست داری؟ از طرفی این سوال بی‌معناست و از طرفی جواب ندارد چون این سوال برای چی در مورد هر هدفی می‌تواند مطرح شود و همین طور به عقب برود و این تسلسل ایجاد می‌کند.درحالی که باید به یک جایی ختم شود تا تسلسل که محال است روی ندهد. جواب دوم هم این است که حفظ جان و دوست داشتن خود (حب ذات) امر غریزی و فطری است. پس این یک جواب در مورد جاودانگی بهشت.

2-در اولین دعای صحیفه سجادیه که در حمد و ثنای پروردگار است می‌خوانیم “خداوند، روح کسی را که حساب عمرش به پایان رسیده قبض می‌کند ... (لیجزی الذین اسا و وا بما عملوا و یجزی الذین احسنوا بالحسنی.) یعنی تا جزا دهد کسانی را که بد کردند به آنچه را عمل کردند و نیز پاداش دهد به کسانی که نیکی کردند آن هم پاداشی برتر. بعد در ادامه امام سجاد(ع) می‌فرمایند: این کار خدا از روی عدل می‌‌باشد و اسمای‌ او مقدس است و نعمت‌هایش آشکار و به عنوان دلیل این آیه را ذکر می‌کنند که (لا یشال عما یفعل و هم یسالون) یعنی از آنچه خدا می‌کند پرسیده نمی‌شود در حالی که از مردم پرسیده می‌شود. پس یک جواب دیگر هم این است که این کار و عمل خداست و ما در مقامی نیستیم که از خداوند سوال کنیم 

6عامل ورود به بهشت در کلام مولا علی(علیه السلام)

چه عواملى موجب ورود به بهشت مى شود؟ و به دیگر سخن : بهشتیان چه ویژگى هایى در دنیا دارند؟ فایده و اثر مهم پى بردن به پاسخ این پرسش، فراهم آمدن زمینه عملى انسان براى نیل به این ویژگى ها است ...

تقوا این ویژگى ها عبارتند از:

1- معرفت خدا و پیامبر ص و اهل بیت ع «...فانه من مات منکم على فراشه و هو على معرفة حق ربه و حق رسوله و اءهل بیته مات شهیدا و وقع اءجره على الله ، و استوجب ثواب مانوى من صالح عمله و قامت النیة مقام اصلاته لسیفه ..» (1) ؛ ... پس راستى چنین است که اگر یکى از شما در بستر خود در حالتى بمیرد که به حق پروردگار و حق پیامبر و اهل بیت پیامبر آشنا باشد، او شهید از دنیا رفته پاداش شهیدان را دارد و پاداش او در روز قیامت بر عهده خداوند متعال است ، و ثواب آن کار نیک که انجام آن را در دل داشته و قصد آن را نموده بود، خواهد برد و آن قصد او براى جنگیدن در راه خدا و انجام کار نیک جایگزین و جانشین از نیام بر کشیدن شمشیرش مى شود... مقصود امام ع از قصد انجام کار، آن قصد و اراده اى است که اگر هنگام عمل فرا رسد انسان از انجام آن هیچ باکى نداشته باشد، و تنها موانع خارج از اراده و اختیار او باز دارنده او از آن کار باشد، چنین قصد و اراده اى صاحب خود را تا آنجا بالا مى برد که اگر در بستر خود و با مرگ معمولى نیز بمیرد در جایگاه شهیدان قرار خواهد گرفت .مشروط بر اینکه عارف به مقام خداوند و پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام باشد.

و در خطبه اى دیگر فرمود: «...لا یدخل الجنة الا من عرفهم و عرفوه ...» (2) ؛ ...در بهشت داخل نمى شود جز کسى که امامان را بشناسد و آنان امامان نیز او را بشناسند...

2- یارى و دوستى اهل بیت ع چنانکه امام ع فرمود: «ناصرنا و محبنا ینتظر الرحمة ...»(3)؛ ... آنکه ما را یارى رساند، و ما را دوست داشته باشد، رحمت خداوند در انتظار او است ... از آنان مباش که بدون عمل خوب ، امیدوار به آخرت نیک است ، و با آرزوى درازى که براى زندگى دنیاى خود دارد توبه به درگاه الهى را به تاءخیر مى اندازد...انسان هاى درستکار را دوست دارد ولى عمل آنان را ندارد، از گناهکاران کینه دارد، در حالى که خود یکى از آنان گناهکاران است ، به سبب گناهان فراوانى که دارد، مرگ در نگاه او ناخوشایند است

3- پارسایى: «... ان التقوى فى الیوم الحرز و الجنة و فى غد الطریق الى الجنة ...»(4)؛ ... به راستى که پارسایى تقوا براى امروز زندگى دنیا پناه و سپر در برابر لغزش ها و گناهان و براى فردا روز رستاخیز راه به سوى بهشت است ... پرهیزگار باش که دادار آسمان فردوس جاى مردم پرهیزگار کرد(سعدى) 

4- مطابقت عمل با عقیده : امام على ع فرمود: «ان الله سبحانه اءنزل کتابا هادیا بین فیه الخیر و الشر فخذوا نهج الخیر تهتدوا، واصدفوا عن سمت الشر تقصدوا، الفرائض الفرائض! ادوها الى الله ت? دکم الى الجنة ...»(5) ؛ خداوند، کتاب راهنمایى را فرستاده است که نیک و بد در آن بیان گردیده است . پس روش نیک را برگزینید تا هدایت گردید، و از بدى دورى نمایید تا راه مستقیم و درست را بپیماید.واجبات را رعایت کنید! واجبات را رعایت کنید آنها را به گونه اى پسندیده انجام بدهید ! حق خداوند را در مورد آنها بپردازید، که رعایت واجبات و رعایت حق خداوند در آنها شما را به بهشت مى کشاند...و آنگاه که درباره اسلام سخن مى گوید، مى فرماید:... والجنة سبقته ...(6) ...و بهشت جایزه اسلام است که براى انسان برنده در مسابقه اسلام در نظر گرفته شده است

بهشت «از آنان مباش که بدون عمل خوب ، امیدوار به آخرت نیک است ، و با آرزوى درازى که براى زندگى دنیاى خود دارد توبه به درگاه الهى را به تاخیر مى اندازد... انسان هاى درستکار را دوست دارد ولى عمل آنان را ندارد، از گناهکاران کینه دارد، در حالى که خود یکى از آنان گناهکاران است، به سبب گناهان فراوانى که دارد، مرگ در نگاه او ناخوشایند است ... اگر شهوتى به او عرضه گردد اقدام به معصیت و گناه مى کند، و براى توبه کردن امروز و فردا مى کند... از مردم در غیر راه پروردگارش مى ترسد از ترس مردم کارى را انجام مى دهد که خدا آن را نمى پسندد و از پروردگارش در کار مردم نمى ترسد بدون بیم از خداوند به مردم زیان مى رساند.» (7)

5- پیکار در راه خدا: «فان الجهاد باب من اءبواب الجنة فتحه الله لخاصة اولیائه»(8)؛ پس راستى چنین است که جهاد دروازه اى از دروازه هاى بهشت است که خداوند این دروازه را براى دوستان مخصوص خود گشوده است ...

6- نیت خالص : اعمال انسان داراى ظاهرى و باطنى است، اگر انسان اعمالش درست باشد و همه کارهاى خود را مطابق فرمان خدا و پیامبر ص و اولیاى دین انجام بدهد و از انجام آنچه که مورد نهى آنان است خوددارى بورزد نمى توان گفت که او شایسته بهشت است، زیرا ممکن است انسان هاى منافق صفت و کفر باطن نیز این اعمال را براى فریب مردم انجام بدهند. از این رو ملاک و ظابطه اى دیگر لازم است که این اعمال را ارزش‍ بخشیده و انسان را شایسته ورود به بهشت نماید و آن چیز نیت خالص است که امضاى درستى و صحت اعمال انسان به شمار آمده است. امام ع در این باره فرمود: .. و ان الله سبحانه یدخل بصدقه النیة و السریرة الصالحة من یشاء من عباده الجنة(9) ؛ ...و خداوند به وسیله درستى و صداقت در نیت و درون شایسته هر که از بندگانش را که بخواهد در بهشت داخل مى کند.

...پس راستى چنین است که اگر یکى از شما در بستر خود در حالتى بمیرد که به حق پروردگار و حق پیامبر و اهل بیت پیامبر آشنا باشد، او شهید از دنیا رفته پاداش شهیدان را دارد و پاداش او در روز قیامت بر عهده خداوند متعال است ، و ثواب آن کار نیک که انجام آن را در دل داشته و قصد آن را نموده بود، خواهد برد و آن قصد او براى جنگیدن در راه خدا و انجام کار نیک جایگزین و جانشین از نیام بر کشیدن شمشیرش مى شود...

بهشت به آسانى فراهم نمى گردد: مثال معروف است که گل چیدن بى خار نمى شود آنکه خواهان بهشت است ناگزیر است که براى رسیدن به آن تلاش و جدیت فراوان نماید و اگر سختى ها و دشوارى ها بر او روى آورد، در برابر آنها مقاومت نماید. و به دیگر سخن براى رسیدن به بهشت به استقبال ناملایمات برود، چنانکه امام ع فرمود:... الجنة تحت اءطراف العوالى ...(10) ؛ ... بهشت در سایه تیر و نیزه فراهم مى گردد... و نیز چنین روایت نموده است: ... رسول الله: ان الجنة حفت بالمکاره...(11) بهشت با دشوارى ها پیچیده شده است...

خواهان بهشت نمى خوابد! ... الا و انى لم اءرکالجنة نام طالبها(12) ... آگاه باشید که من چیزى جز بهشت را ندیده ام که خواهان جوینده آن در خواب غفلت فرو برود.مقصود امام علیه السلام این است که انسان هاى جویاى بهشت، غالبا در اثر گرایش به دنیا آنچنان دچار غفلت و بى خبرى مى شوند که همانند خوابیدگان، براى رسیدن به بهشت گامى بر نمى دارند، و کمتر کسى است که در این راه بیدار بوده و با تلاش و کوشش و دورى نمودن از هواهاى نفسانى و بریدن از دنیا خود را آماده بهشت مى نماید.حافظا خلد برین خانه موروث من است اندرین منزل ویرانه نشیمن چه کنم ؟!

محرومان از بهشت چه کسانی هستند؟

در روایات نیز به افراد گنه کاری اشاره شده که وارد بهشت نمی‌شوند از جمله: سخن چین، دائم الخمر، قاطع رحم، ثروتمند بخیل، کسی که منطق خدا و یا رهبر حق را ردّ نماید و کسی که در حکومت به مردم حیله نماید و ...

1. مشرکان و کافران

مشرک، کسی است که در آفرینش جهان به دو مبدأ عقیده دارد، در تدبیر و اداره امور جهان، به چند قدرت معتقد است و در عبادت و پرستش، در برابر بت ها و اشیای مختلف، به تعظیم و خضوع عابدانه اقدام می کند.1در اصطلاح، به کسی کافر گفته می شود که خدا یا نبوت یا شریعت و ارکان مسلّم آن و یا همه اینها را نادیده بگیرد و انکار کند.2 قرآن کریم درباره کیفر محرومیت مشرکان و کافران فرموده است: آنان که گفتند: عیسی بن مریم، همان خداست، به یقین کافر شدند (با این که خود مسیح) می گفت: ای بنی اسرائیل!خدای یگانه ای که پروردگار من و شماست پرستش کنید، إنّه من یشرک بالله فقد حرّم اللّه علیه الجنّة و مأوئه النّار و ما للظالمین من أنصار؛ چه این که هر کس شریکی برای خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است و جایگاه او دوزخ است و ستم کاران، یار و یاوری ندارند ( مائده 72)

2. ظالمان و ستمگران

امام علی(ع)، ظلم و ستمکاری را سرچشمه همه پلیدیها و رذایل اخلاقی شمرده است.3آن حضرت، درباره ظلمی که مورد آمرزش خداوند قرار نمی گیرد، می فرماید: «به خدا سوگند! اگر شب را بیدار بر روی گیاهی که خارهای سخت و تیزی دارد بگذارنم، یا مرا به غل و زنجیرها بسته و بکشانند، أحبّ إلی من القی الله و رسوله یوم القیامة ظالماً لبعض العباد و غاصباً لبعض الحطام…4؛ دوست تر دارم از این که روز قیامت خدا و رسول (ص) را ملاقات کنم، در حالی که به بعضی از بندگان ظلم کرده و چیزی از مال و ثروت دنیایی آنان را غصب کرده باشم…

به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را و هر چه در زیر آسمان هاست به من بدهند تا پوست جوی را از مورچه ای بربایم، هرگز چنین گناه و نافرمانی ای نمی کنم».5 امام علی(ع) در خطابه ای، گناهان و ظلم ها را به سه بخش تقسیم کرد: در مورد «حق الناس» فرمود:«خداوند به عزّت و جلال خویش، سوگند یاد کرده است که: لایجوزنی ظلم و لو کفّ بکفّ و لو مسحة بکفّ،و نطحةٍ ما بین الشّاة القرناء إلی الشّاة الحمّاء، فیقتصّ الله للعباد بعضهم من بعض…6

امام علی (ع) می فرماید:ظلم الضّعیف أفحش الظّلم ظلم و ستم در حقّ افراد ضعیف و ناتوان، زشت ترین و بزرگ ترین ظلم معرفی شده است از ظلم هیچ ظالمی صرف نظر نمی کنم،اگر چه زدن دستی (از روی ظلم و آزار) یا کشیدن و فشار دادن دستی (از روی اذیت و تحقیر) باشد و نیز ضربه (و به شاخ زدن و انداختن) آن شاخ داری به حیوان بدون شاخی واقع شده باشد. در بیانی، امام علی(ع) و امام باقر(ع) ظلم را سه نوع معرفی می کنند: قابل آمرزش از سوی خدا، غیر قابل آمرزش و آمرزش مشروط؛ ظلم قابل آمرزش، ظلم به خویشتن و ظلم غیر قابل آمرزش، شریک قرار دادن برای خدا و ظلم قابل آمرزش مشروط، ظلم بندگان نسبت به دیگری مطرح شده است.7 طبق بیان امام صادق(ع)، بدترین نوع ظلم و ستم نیز ظلم و ستمی است که بر مظلومی وارد شود که به غیر از خدا، هیچ باور و فریادرسی ندارد.8 شاخص ترین نوع ظلم «بازداشتن مردم از راه خدا یعنی ظلم در حق خدا و دین و در به انحراف و گمراهی کشاندن مردم یعنی حق الناس و ظلم در حق آنان است (اعراف45)

3. حق ستیزی و سرکشی

حق ستیزی و سرکشی از دین خداوند که از روی خودخواهی، لجبازی، غرور، تکبر، نادانی و منافع نژادی و قومی و مهمتر از همه از روی هوس های زودگذر مادّی سرچشمه می گیرد، از علل محرومیت از بهشت خواهد بود.قرآن کریم، درباره افکار و عقاید و سرنوشت این گروه می فرماید: إنّ الذین کذّبوا بآیاتنا و استکبروا عنها، لاتفتّح لهم أبواب السّما و لا یدخلون الجنّة حتّی یلج الجمل فی سمّ الخیاط و کذلک نجزی المجرمین؛ آنهایی که آیات (حقّانیت و قدرت) ما را تکذیب کردند و در برابر آن تکبّر ورزیدند، درهای آسمان به روی آنها گشوده نمی شود و (هیچ گاه) داخل بهشت نمی شوند، مگر این که شتر از داخل سوراخ سوزن خیاطی بگذرد(که این کار امکان ندارد) این چنین مجرمان را مجازات می دهیم ( اعراف40) امام علی(ع) می فرماید: ظلم الضّعیف أفحش الظّلم؛ ظلم و ستم در حقّ افراد ضعیف و ناتوان، زشت ترین و بزرگ ترین ظلم معرفی شده 9 پیامبر اسلام(ص):إتّقوا الظّلم فإنّه ظلمات یوم القیامة؛ از ظلم و ستمکاری در حق دیگران سخت پرهیز داشته باشید، چه این که ظلم موجب ظلمات و تاریکی روز قیامت(برای افراد و عدم دستیابی آنان به راه نجات) می شود10

راه های پیشگیری

درباره پیشگیری از گرفتار شدن به عذاب دوزخ و محروم ماندن از ورود به بهشت، داستان جالبی را درباره راز و نیاز عابدانه با خدا و لزوم عمل صالح، از حضرت امام زین العابدین(ع) می خوانیم. 

طاووس یمانی: از وقتی نیمه های شب همه در خواب بودند، امام زین العابدین(ع) را در حال گریه و زاری و بی تابی در کنار خانه کعبه مشاهده می کند و به آن حضرت می گوید:کسی که پدر او حسین بن علی(ع)، مادر او فاطمه زهرا(ع) و جد او رسول خدا (ص) است، نباید از عذاب الهی بیم داشته باشد، امّا امام می گوید: سخن از پدر و مادر و جد به میان نیاور، زیرا: خلق اللّه الجنّة لمن أطاعه و أحسن و لو کان عبداً حبشیاً، و خلق النّار لمن عصاه، و لو کان ولداً قرشیاً…11 خداوند، بهشت را آفرید،برای هر کسی که او را اطاعت کند و نیکوکاری نماید، اگر چه برده (سیاه پوست) حبشی باشد و دوزخ را آفرید، برای هر کس که گناه و عصیان الهی را مرتکب شود، اگر چه فرزندی از قریش باشد. امام صادق(ع): خداوند بر خود لازم گردانده که سه گروه را وارد بهشت ننماید:کسی که منکر خدا باشد، یا امام هدایتگری(معصوم) را انکار کند،یا حقّ مومنی را حبس نماید و او را از دست یافتن به آن منع کند

سپس امام زین العابدین(ع) ادامه می دهد: مگر کلام خدا را نشنیده ای که می فرماید:آن گاه که در صور دمیده می شود، هیچگونه نسب (و پیوندی) میان افراد نخواهد بود و از یک دیگر، تقاضای کمک نمی کنند (مومنون101)

آری، ای طاووس! به خدا سوگند! فردای قیامت جز عمل صالحی که در دنیا برای آن روز خویش ذخیره کرده ای، چیزی به نفع تو نخواهد بود. از سوی دیگر، پیامبر اسلام(ص) درباره گروه های دیگری، از جمله: مغضوب واقع شدگان از طرف پدر و مادر که از ورود به بهشت محروم می شوند و در همین دنیا باید در مقام پیشگیری و راه چاره عملی برآیند، فرموده است: جبرئیل به من اطّلاع داد که بوی بهشت به مشام کسی که عاق والدین شده و کسی که پیوند خویشاوندی را قطع نموده و پیرمرد زناکار و آلوده دامن، متکبری که از روی نخوت لباس خود را به زمین می کشاند، افراد حیله گر و فریب کار، و افرادی که (بدون توجّه به دین و معنویات) از جمع آوری مال و ثروت دنیا سیر نمی شوند، نمی رسد.12 امام صادق(ع): خداوند بر خود لازم گردانده که سه گروه را وارد بهشت ننماید: کسی که منکر خدا باشد، یا امام هدایتگری (معصوم) را انکار کند، یا حقّ مومنی را حبس نماید و او را از دست یافتن به آن منع کند.13

نتیجه گیری: قرآن می‌فرماید: کفار و مشرکان به بهشت نمی‌روند مگر زمانی که شتر از سوراخ سوزن رد شود، یعنی هرگز این دو گروه وارد بهشت نخواهند شد زیرا هرگز شتر از سوراخ سوزن رد نمی‌شود: لا یدخلون الجنّه حتی یلج الجمل فی سمّ الخیاط14 علاوه بر آیه فوق در روایات نیز به افراد گنه کاری اشاره شده است که وارد بهشت نمی‌شوند از جمله: سخن چین، دائم الخمر، قاطع رحم، ثروتمند بخیل، کسی که منطق خدا و یا رهبر حق را ردّ نماید و کسی که در حکومت به مردم حیله نماید و... 15